بدون شرح!

وبلاگ انجمن کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه خلیج فارس گروهی شد...

 

رعایت حقوق ﻣﺆلفین

در رشته ی ما بعد از کاربرگرامی، به استناددهی که یکی از اصول رعایت حق ﻣﺆلف می باشد، تاکید بسیار شده است. من باب همین سخن، بنده که فعلآ دانشجو در رشته ی کتابداری و اطلاع رسانی هستم، الحمدالله؛ و بعدآ کتابدار خواهم بود، ان شاء الله؛ باید همواره به اصول و فروع رشته، علم، حرفه و خدمت خویش پایبند باشم و تلاش می نمایم، اما... برخی از افراد که فاصله یشان با ما، از زمین تا آسمان است، مانع از انجام این فرامین می شوند، فی المثل یکی از بستگان بنده که در رشته ی پرستاری دانشگاه آزاد کازرون مشغول به تحصیل است.

 

 

ایشان می خواستند که بنده در تهیه یک بروشور کمکشان کنم، و نیاز خود را اینگونه مطرح نمودند: می خوام برام یه بروشور درست کنی، درباره ی ... مطلب گیر بیار، خلاصه اش کن و بروشور درست کن.

بنده، ایشان را یک کاربر تنبل تصور کردم که انتظار زیادی دارد و خود را کتابدار که می خواهد نیازهای واقعی اش را برطرف سازد نه آنچه که به آن اذعان دارد. می دانستم که می تواند به راحتی از اینترنت مطلبی که می خواهد، بیابد و خلاصه نماید و تنها مشکلش تهیه بروشور است، پس اینگونه پاسخ دادم: من وقت ندارم که دنبال مطلب بگردم و خلاصه کنم، خودت این کار رو بکن، ولی کمکت می کنم تا بروشور درست کنی.

وی پی کار خویش گرفت و بنده سر به لاک خویش بردم.

در حالی که مطالب خلاصه شده اش در دستش بود، دوباره مراجعه کرد و گفت: بیا حالا بروشور بساز. مطالب را که از دستش گرفتم، از شدت عصبانیت، کله ام به طاق چسبید و دادی رانگاناتانه از نهادم بلند شد که: پس منبع اش کو؟

نگاهی سفیه اندر عاقل به بنده انداخت و پرسید: منبع دیگه چیه؟

 

 

وقتی دیدم که باب سخن حسابی باز شده است، بنده هم حسابی مغز پختش نمودم و ختم کلام هم گفتم: اینه تفاوت ما کتابدارها و شما... و بعد مجبورش نمودم تا تک تک منابع را دوباره بازیابی نماید ولی بی ثمر بود، زیرا پس از سرچ یک صفحه، انگار جرقه ای در ذهنشان زده شد، فوری دست از کار کشیدند و فرمودند: نمی خواد بابا... استادمون به این چیزها اهمیت نمی ده.

و کار بالعکس شد و ایشان بنده را مجبور نمودند تا از استناددهی چشم بپوشم و بروشوری تهیه کنم فاقدالمنبع.

این سرنوشت کتابداری است که مراجعه کننده بتش است و باید تا مدتی از این بابت عذاب وجدانش را نوش جان کند، ولی کاری دیگر انجام دادم شاید بعدآ مفید آید. ایشان همچنان نمی دانند چگونه با نرم افزار پابلیشر کار کنند و حتمآ گذر پوست به دباغ خونه خواهد افتاد.